تیم صندوق نقدینه متشکل از متخصصان و مدیران با تجربه در زمینههای مختلف سرمایهگذاری، نوآوری و توسعه کسبوکار است که در مسیر رشد پایدار و ارزشآفرینی همراه شما خواهند بود.
چه طرحهایی برای نقدینه دارای اولویت سرمایهگذاری هستند:
آماده سرمایهگذاری در طرحهای نوآورانه در پنج پله مختلف :
“در این بخش، به سوالات پرتکرار درباره نحوه سرمایهگذاری، شرایط همکاری و سایر موارد پاسخ داده شده است تا اطلاعات کاملی برای تصمیمگیری شما فراهم کنیم.”
سرمایهگذاری خطرپذیر (جسورانه) شرکتی (CVC) یا Corporate Venture Capital، به روشی گفته میشود که در آن شرکتهای بزرگ و مادر در استارتاپها یا کسبوکارهای نوآورانه سرمایهگذاری میکنند. این نوع سرمایهگذاری به شرکتها اجازه میدهد تا به فناوریهای جدید، بازارهای نوظهور و مدلهای کسبوکار جدید دست پیدا کنند، در حالی که استارتاپها از سرمایه، تخصص صنعت و فرصتهای شراکت استراتژیک بهرهمند میشوند.
سرمایهگذاری خطرپذیر (جسورانه) شرکتی، شاخهای از سرمایهگذاری جسورانه است که در آن شرکتهای بزرگ در استارتاپهای نوپا سرمایهگذاری میکنند. برخلاف شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه سنتی، CVC از سوی شرکتهای بزرگ پشتیبانی میشود و بهجای تمرکز صرف بر بازده مالی، به دنبال دستیابی به اهداف استراتژیک است. هدف اصلی CVC دستیابی به مزیت رقابتی از طریق دسترسی به فناوریهای جدید، بازارها و استعدادهای برتر و خلق ارزش است.
شرکتها به دلایل متعددی در سرمایهگذاری خطرپذیر (جسورانه) شرکتی مشارکت میکنند. برخی اهداف رایج عبارتند از تنوعبخشی به سبد محصولات، جذب مشتریان جدید، دسترسی به فناوریهای جدید، کسب بینشهای بازار و ترویج کارآفرینی درونسازمانی.
استارتاپها از سرمایهگذاری خطرپذیر (جسورانه) شرکتی به چندین روش بهرهمند میشوند.
سرمایهگذاری جسورانه (خطرپذیر) شرکتی چندین مزیت برای شرکتهای بزرگ فراهم میکند
انواع مختلفی از مدلهای سرمایهگذاری جسورانه شرکتی وجود دارد. برخی شرکتها، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه شرکتی مستقلی راهاندازی میکنند تا به صورت مستقل سرمایهگذاریها را مدیریت کنند. برخی دیگر ترجیح میدهند با شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه موجود شریک یا به گروههای سرمایهگذاری ملحق شوند تا منابع و تخصص را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. علاوه بر این، بعضی شرکتهای سرمایهگذاری نیز با مشارکتهای استراتژیک، درصدد تقویت نوآوری هستند.
سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی نیز با چالشها و ریسکهای خاص خود همراه است. یکی از چالشهای مهم حفظ تعادل بین بازده مالی و اهداف استراتژیک است. هماهنگ کردن اهداف استارتاپها و سرمایهگذاران شرکتی ممکن است دشوار باشد، زیرا استارتاپها اغلب بر رشد سریع و سهم بازار متمرکز هستند، در حالی که شرکتها ممکن است اولویت را به سودآوری کوتاهمدت بدهند. ریسک دیگر احتمال تضاد منافع بین استارتاپ و سرمایهگذار شرکتی است، به ویژه اگر فناوری یا مدل کسبوکار استارتاپ تهدیدی برای کسبوکار اصلی سرمایهگذار باشد.